Sunday, March 28, 2010

ملاقات در زندان دولتی که ادعا می کند اسلامی است

روايت فرزندان بدرالسادات مفيدی از نحوه برخورد ماموران امنيتی
سایت کلمه


دستش جوهری بود. تازه از بازجويی امده بود. ظاهرا در تمام اين مدت و تقريبا هرروز به صورت فشرده بازجويی می شده است. از خشن بودن بازجويی ها گله داشت و اين که از سی سال پيش شروع کرده‌اند. چند بار هم تکرار کرد که اجازه صحبت در مورد بازجويی ها را ندارد.نمی دانست برای چه دوباره سراغش امده‌اند. می گفت بيش از بيست روز است که به دليل ناراحتی قلبی شبها به او قرص زاناکس که ارام بخش قوی ست، می دهند. صبح ها به سختی از خواب بيدار می شود و بيشتر اوقات حالت گيجی دارد. اشاره کرد يک بار انقدر گيج بود که دل بازجويش به رحم امد و بازجويی را تعطيل کرد.


کلمه: دو دختر بدرالسادات مفيدی دبير انجمن صنفی روزنامه نگاران درباره بازداشت مادرشان مطلبی را نگاشته اند که نسخه ای از آن در اختيار سايت «کلمه» قرار گرفته است.

به گزارش کلمه ، متن اين روايت به شرح زير است:

ساعت ده شب روز هفتم دی ماه، روز بعد از واقعه عاشورا پنج نفر از مامورين وزارت اطلاعات با نشان دادن يک حکم کلی از سوی دادستان تهران که مربوط به کسانی که در جريان تشييع پيکر ايت اله العظمی منتظری شرکت داشته‌اند بود، به خانه ما امدند. پس ازبازرسی خانه و جمع کردن وسايل شخصی هر چهار نفرمان، پدر و مادر را با خود بردند.

پدرمان پس از تحمل پنجاه و دو روز بازداشت انفرادی در بند ۲۴۰ زندان اوين و با سپردن وثيقه آزاد شد.

ولی مادرمان….

اولين ملاقات با او روز پنجشنبه دهم بهمن به صورت کابينی انجام شد (با وجود داشتن نامه ملاقات حضوری دادستان). روحيه عمومی وی ان موقع خيلی خوب بود.

مادرم گفت که با هيچ يک از مامورين دادستانی برای تفهيم اتهام و صدور حکم بازداشت روبرو نشده است. به اعتراضش هم توجهی نکرده‌اند. بازجويی هايش هم در طول بيست روز اول بازداشت انجام گرفته بود. از ان به بعد تا روز پانزدهم اسفند وی را چندين بار در سلولهای مختلف انفرادی و عمومی جابجا می کردند بدون اينکه هيچ بازجويی از وی شده باشد يا دليلی برای اين کار به او بگويند.

از طريق يکی از ازادشدگان با خبر شديم که مادر را پانزده اسفند و پس از پنجاه و دو روز بلاتکليفی و پايان بازجويی ها دوباره به بند ۲۰۹ برگردانده‌اند. تلفن هايش از همان روز قطع شد و ملاقات های کابينی را هم ممنوع کردند.

اقای جعفری دادستان تهران چهارشنبه نوزدهم اسفند به پدرمان گفت که ماموران وزارت اطلاعات به دليل عدم همکاری مادر با ازادشدن وی مخالف هستند. البته گفته بود که “برويد و فردا ملاقات کابينی بکنيد، هفته بعد هم دستور ملاقات حضوری ميدهم. به قاضی ايشان هم گفته ام پرونده را سريع رسيدگی کند”.

فردايش که ملاقات ندادند (به گفته ی مامور زندان به حکم قضايی وی ملاقات ممنوع است). بعد از چند روز رفت و امد، بيست و شش اسفند اقای جعفری نامه دستور ملاقات حضوری را برای روز اول فروردين صادر کردند.

صبح روز اول سال نو مامان يک تماس کوتاه تلفنی دو دقيقه ای گرفت. در حالی که صدايش به شدت می لرزيد، تنها التماس دعا داشت. گفتيم داريم با نامه ملاقات می اييم.

به در زندان که رسيديم خانواده يکی از زندانيان بند ۲۰۹ بيرون امدند. جويا شديم، گفتند از ملاقات می اييم. ماموران نامه ما را که ديدند گفتند ملاقات برای دو هفته تعطيل است. برويد و پس از پانزدهم بياييد. اصرار ما هم نتيجه نداد.

پنجشنبه پنجم فروردين با نااميدی به سالن ملاقات زندان رفتيم. جمعيت زيادی بود. ظاهرا ملاقات ها شروع شده بود.

باز هم به نامه توجه نکردند ولی گفتند فعلا می توانيد کابينی مادرتان را ببينيد.

مادرمان را که ديديم باورمان نمی شد. فشارهای بيست و پنج روز انفرادی به شدت ضعيفش کرده بود. مثل هميشه شاداب نبود و بسيار نگران می نمود.

برخلاف دفعات قبل ماموران بالای سرش ايستاده بودند تا مبادا حرفی نزند.

پريشان و نگران بيرون امديم. تماسهای مکرر پدر با دادستانی و قاضی کشيک مستقر در زندان به انجا رسيد که گفتند بعدازظهر برای ملاقات حضوری بيايد.

برخلاف اصرار پدر همراه او جلوی در زندان امديم. به او اجازه دادند داخل برود. باورمان نمی شد ولی چند لحظه بعد بيرون امد و اشاره کرد که شما هم بياييد.

به همراه يکی از ماموران وارد محوطه شديم. مادرمان راديديم که داخل بک پژو نشسته بود. ظاهرا نميدانست که برای چه او را به در زندان اورده‌اند.

از ماشين بيرون امد. سه نفری در اغوشش گرفتيم. بغضش ترکيد و ماهم به دنبال او.

سوار ماشين شديم و به ساختمان چند طبقه ای که همان نزديکی بود رفتيم. ما را به اطاقی بردند در حالی که همان مامور در ميانه در ايستاده بود.

نيم ساعتی کنار او بوديم. بسيار پريشان بود، مثل اينکه فشار زيادی را تحمل می کرد.

دستش جوهری بود. تازه از بازجويی امده بود. ظاهرا در تمام اين مدت و تقريبا هرروز به صورت فشرده بازجويی می شده است. از خشن بودن بازجويی ها گله داشت و اين که از سی سال پيش شروع کرده‌اند. چند بار هم تکرار کرد که اجازه صحبت در مورد بازجويی ها را ندارد.

نمی دانست برای چه دوباره سراغش امده‌اند. می گفت بيش از بيست روز است که به دليل ناراحتی قلبی شبها به او قرص زاناکس که ارام بخش قوی ست، می دهند. صبح ها به سختی از خواب بيدار می شود و بيشتر اوقات حالت گيجی دارد. اشاره کرد يک بار انقدر گيج بود که دل بازجويش به رحم امد و بازجويی را تعطيل کرد.

طی نيم ساعت بارها ياد ايه ای از قران کرد که اشاره می نمايد که همه مرگ را ملاقات می کنند “کل نفس ذائقه الموت”.

مرتب از ما طلب بخشش می‌کرد. اين قدر زير فشار بود که برای رهايی از ان راهی نمی ديد.






















حقوق بشر در ایران






Copyright: gooya.com 2009

Saturday, March 27, 2010

Remember Doa'a, the girl who was stones to death?

با تأیید دادگاه عالی جنایات در موصل، حکم اعدام چهار تن از قاتلان "دعا"، دختر کرد ایزدی، اجرا شد. به گزارش رادیو ده‌نگی کردستان، روز پنج شنبه‌ی هفته‌ی گذشته (25 مارس) دادگاه عالی جنایات در شهرستان موصل، حکم اعدام چهار تن از قاتلان دعا را تأیید نمود و حکم اعدام قاتلان همان روز اجرا شد. بنا بر این گزارش، دو تن از قاتلان برادر دعا بودند و دو نفر دیگر نیز از اهالی منطقه بودند. دعا دختر کرد ایزدی بود که در تاریخ 4/7/2007، به جرم ارتباط عاشقانه با یک پسر مسلمان، از سوی خانواده و اهالی منطقه‌اش سنگسار شد. این عمل غیر انسانی خانواده‌ی دعا، احساس مردم کوردستان را جریحه‌دار نمود و در شهرهای مختلف اقلیم کردستان، تظاهرات اعتراض آمیز عظیمی در محکومیت آن برگزار شد. پس از این حادثه‌ی تلخ، عاملان اصلی قتل این دختر جوان دستگیر شدند و تا زمان اجرای حکم دادگاه، در زندان بودند. دعا، قربانی آداب و سنن مذهبی اقوام و نزدیکان خود شد. در دین ایزدی، ازدواج ایزدیان با پیروان دیگر ادیان ممنوع و حرام می‌باشد. بخش اعظم کردهای ایزدی در استان موصل (نینوا) ساکن هستند و "لالش"، زیارتگاه مقدس ایزدیان نیز در شهر "شیخان" از توابع این استان واقع شده است. گفته می‌شود که دین ایزدی بازمانده‌ی دین زردشتی است که بعضی از اعتقادات دین اسلام و مسیحیت نیز در آن نفوذ پیدا کرده است.

Wednesday, March 17, 2010

Yad Yaran Dar Bahar

On 21 March Iranian New Year starts while many families have their loved ones in prison. Despite their relenless effort,s few have been given leave for the duration of holidays. Amnesty Middle East section proposed that we send messages to a number of prisoners and wish them happy New Year. Since we were certain that the Iranian government will never let any correspondence from abroad get to the families let alone the prisoners we designed a blog dedicated to them and we like you to leave your message there so they read it on release. It would also good for the families to know that we have not forgotten their loved ones.

The blog address is:
www.YadYaranDarBahar.blogspot.com
Email to send you messages:
azadiandazadi@gmail.com

Thank you

Sunday, March 14, 2010

جنبش سبز وپریدن از روز هشتم مارس

چند هفته ای میگذرد از بیست و دوم بهمن که در ان جنبش سبز نتوانست حضور تاثیر گذاری داشته باشد تا بامروزکه یک حادثه میتوانست موقعیت راکد حنبش سبزرا به فعالیت وادارد و بخش عظیمی از هواداران ازادیخواهی را که زنان باشند بیشتر بسوی خود بکشاند،انتظار میرفت که جنبش سبز به روز هشتم مارس یعنی روز جهانی ارج گذاری مقام زن توجه نشان دهد و از ان روز برای زنده سر پا نگهداشتن جنبش که در حال حاضر تنها در برگزاری مراسم میتواند خودی نشان دهد سود جوید.
نگارنده در جای دیگر نیز بطور گذرا به این مسئله اشاره کرده است که زنان بعنوان ستون و پایه اصلی جنبش مدنی کنونی ایران، بعنوان پرچمداران سیاست عدم خشونت و بعنوان اگاهترین بخش جنبش از این پس نباید حقوق خود را از باصطلاخ رهبر ان طلب کنند و در هر فرصت بیاد انها بیاورند که ما هستیم و اماده ایم تا چنانچه شما قول احقاق حقوق ما را بدهید در کنارتان بایستسم. زنان بعنوان اگاهترین بخش جنبش مدنی ایران ، بخشی که میداند چه میخواهد نباید بعنوان جنس دوم خود را جا بیاندازند. زنان میدانند چه میخواهند این مردان و رهبران جنبش سبز و هر رهبری که ادعای جلوس بر اریکه قدرت را دارد باید در قدم اول به خواستهای زنان توجه کند و انها را در صدر برنامه های خود قرار دهد و به زنان ثابت کند که بطور واقعی بانان توجه دارد. اگر این صورت مسئله را بپیزیریم ایا باصطلاح رهبران جنبش سبز به این مسئله توجه دارند و اگر دارند چرا این واقعیت در اعمال و کردار و نوشته های انها انعکاسی ندارد؟ چرا برای مراسم چهارشنبه سور ی ( که اهمیتش بجای خود باقیست اما باندازه نیمی از جمعیت ایران نیست) توجه نشان میدهند و از برگزاری این روز برای رویاروئی با حکومت اشغالگر استفاده میکنند اما روز زن زا دور میزنند؟ روزی که میتوانست بسیج نیمی از مخالفان حاکمیت را بطور بالقوه باخود داشته باشد؟

زنان ایران اکر نه بیشتر که هم پا و هم طراز مردان در مبارزات گوناگون علیه رژیم ضد مردمی حاکم بر ایران شرکت داشته و دارند، ندارند؟ زنان ایران در کوچه و خیابان در پشت بامها و منازل و مدارس و دانشگاهها بدون ترس از فحاشی و کتک و زندان . شکنجه و تعزیر و حبس پا بپای مردان و گاه جلوتر از انها گام براداشته اند. مگر نه؟ زنان فرزند از دست داده اند، شوهر و برادر و خواهر و دوست در زندانهای مخوف رژیم دارند و یا خود در زندانند و جهانی را در برابر اینهمه شجاعت خود به شگفتی واداشته اند.
ایا چنین نیست؟ زنان برنامه دارند، هدف دارند میدانند چه میخواهند و چه نمیخواهند.این روشهای ابداعی زنان است در مبارزه بدون خشونت و پایداری و پیگیری انان است که رژیم را وادار کرده است که نیروی عظیمی از لشکر سرکوب را بانان اختصاص دهد. این نیروی اگاه زنان است که رژیم را عاصی و هار کرده است و اگر از پس یک گروه از زنان براید گروه دیگری سر بر میدارد و خار چشمشان میشود. اقایان باصطلاح رهبران جنبش سبز که گهگاه بدیدار مردان از بند رسته میروید و از انها دلجوئی میکنید ایا این عمل را در مورد زنان از بند رسته نیز انجام میدهید؟ ایا میدانید که در این سرزمین خشونت و جنایت و سرکوب علیه این زنان است که چنین چهره ایران را زشت کرده است زنانی که گه ارام اما با اگاهی در نمای فعالان حقوق بشر، در نمای طرفداری از هم جنسان خود ، در نمای زنان فرزند از دست داده اما با اراده ای اهننین برای جنگیدن با چنگ و دندان و گاه در قالب زنانی که شوهران در زندان دارند و دلتنگ انانند و برایشان شبانه های عاشقانه میسرایند.
در سالروز هشتم مارس که شاید یکی از معدود روزهائی است که از ان زنان است اقایان چرا از انان یاد نکردید، برای انان پیام دلگرم کننده و امید بخش نفرستادید، از انان که فرزند از دست داده اند دلجوئی نکردید و روز زن را بانان تبریک نگفتید؟
اقایان سبز که امیدوارید اتش چهارشنبه سوری زردی را از رخها ببرد و سرخی را جانشین ان کند بیاد داشته باشید که زنان دیگر سربازان سربزیر و فرمانبردار کسی نیستند و نبایدهم باشند. زنان ایران دیگر نیازی به اثبات شحاعت و شهامت و پایداری در برابر زور و ستم ندارند. سی و یکسال است که جنگیده اند. تاریخ طولانی جنگ قلم با شمشیر، جنگ خانه به خانه، کوچه به کوچه و پشت بام به پشت بام ، زندان به زندان و خیابان به خیابان. تایخ دربدری در سرزمینهای بیگانه..جنگ زنان با رژیم ضد بشری حاکم، تاریخی بدرازای سه دهه دارد که طولانی ترازهمه جنگ های چریکی جهان است. در این راه طولانی نیروی خودشان و قدرت اراده خودشان بوده است که گهگاه معدودی از شمااقا یان را نیز بهمراه اورده است. اما اقایان بدانید که از این پس نادیده گرفتن زنان یعنی رزمندگان سه دهه جنگهای چریکی از قدرت رزمنده گی تان میکاهد. اگر واقعا به تغییر حکومت در ایران دلبسته اید، اگر معتقدید که میتوانید دموکراسی و حاکمیت مردم را به ایران حاکم کنید نیروی اگاه و رزمنده زنان را از ان خود کنید.بدون همگامی و همراهی زنان که راه و رسم مبارزه پیگیر و مستمر و بدون خشونت را ازموده اند و میدانند چه میخواهند پیروزی شما میسرنخواهد بود.

Wednesday, March 10, 2010

ائتلاف بین المللی علیه خشونت در ایران

International Coalition Against Violence in Iran
(I.C.A.V.I)

ائتلاف بین المللی علیه خشونت در ایران (ایکاوی) توسط تعدادی از ایرانیان که معتقد به ضرورت مبارزه با خشونت گسترده در ایران هستند و با پشتیبانی افراد، گروه ها و سازمانهائی که به حقوق بشر بعنوان امری جهانی و غیر قابل تفکیک مطا بق با منشور سازمان ملل باور دارند بوجود امده است.
ایکاوی با هر گونه عملکرد خشونت آمیز در قالب عرفی، حقوقی، جسمانی، روانی، کلامی و یا بصری که بعنوان ابزار سرکوب اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و یا فردی علیه فرد (از هر رده اجتماعی) و یا گروه (زنان و کودکان) و یا اقلیت های مذهبی و قومی بکار گرفته شود مخالف است.
ایکاوی بر این باور است که قانونی کردن خشونت وخشونت دولتی در هر شکل و با هر درجه، موجب رشد و گسترش خشونتهای سنتی و فرهنگی و اجتماعی و افزایش جرم و جنایت در جامعه ایرانی است.
منشور ایکاوی
ایکاوی بر این اعتقاد است که تغییر اساسی و پایدار در راستای جامعه ای توام با صلح و ارامش تنها با بکارگیری روشهای مسالمت امیز ودر پروسه طولانی اموزشی امکان پذیر است
ایکاوی بر این اعتقاد است که از میان بردن خشونت تنها با احترام به حق حیات و حرمت انسانی و لغو کلیه قوانین خشونت زا و گسترش حاکمیت قانون بر اساس استانداردهای بین المللی و با استفاده از شیوه های مسالمت امیز امکان پذیر است.
ایکاوی منشور حقوق بشر سازمان ملل را که در ان به نکات زیر تاکید شده است، مورد تائید قرار میدهد:
هیچ انسانی نباید مورد شکنجه قرار گیرد یا به مجارات های غیر انسانی و خفت بار محکوم شود.
متهمین جرایم کیفری تا زمان تشکیل دادگاه علنی، با برخورداری از داشتن وکیل و تضمین های حقوقی برای دفاع، و اثبات جرم و محکومیت، بیگناه شمرده میشوند. کسی نباید برای عملی که طبق قوانین قضائی و حقوق بین الملل جرم کیفزی محسوب نمیشود ، متهم به جرم کیفری شود و طبق ان محکوم گردد.
ایکاوی بر این اعتقاد است که احاد مردم ایران باید از حقوق زیر برخوردار باشند:
ازادی بیان و شرکت در اجتماعا ت
ازادی اعتقادات
ازادی تغییر مکان و مسکن و مسافرت
ازادی انتخاب حوزه اموزشی و کار
ازادی در ازدواج و زندگی مشترک با برخورداری از حقوق مساوی در هر زمان و در صورت ابطا ل
ازادی در انتخاب پوشش و نحوه ان

استراتژی ایکاوی

مشارکت فعالانه در مباحثی که در حال حاضر در جامعه مدنی ایران در زمینه اصلاحات قانونی و تغیر رویه ها نسبت به مسئله جرائم و مجازاتها در جریان است.
مشارکت فعالانه در زمینه اموزش، تحقیق وکمپین حول مباحث روز با برگزاری کنفرانس، گارگاه و نشست های گوناگون.
تماس با جامعه بین المللی و اکاهی رسانی نسبت به موقعیت ایران و جلب حمایت و همبستگی انان.
ایکاوی از تمامی افراد، سازمانها و گروهائی که در درون و یا بیرون کشور با تمام و یا بخشی از دیدگاهها و نظرات ان همسوهستند و با تمام و یا بخشی از منشور ان توافق دارند دعوت میکند با پشتیبانی خود و با هم در راهی صلح تامیز بسوی محو همه اشکال خشونت که چون بلا بجان جامعه ایران افتاده است گام برداریم.

این سخن سعدی را بیاد اوریم که:

"بنی ادم اعضای یکدیگرند
که در افرینش ز یک گوهرند"

راهی را دنبال کنیم که :

- مهاتما گاندی در هند با فلسفه سا تیاگراها (نیروی حقیقت) به ان اعتقاد داشت.
- مارتین لوتر کینگ در امریکا برای از میان بردن تبعیض در جامعه امریکائی گام بر داشت.
- نلسون مندلا در افریقای جنوبی زندانبانان خود را بخشید و از راه ایجاد کمیسیون حقیقت یابی، اشتی ملی را میسر ساخت.
- میرید مگوایر در ایرلند شمالی به روند صلح یاری رساند
- لیما بووی درلیبریا به 14 سال جنگ داخلی ان کشور پایان داد.
ژاله اصفهانی را سرمشق قرار دهیم که گفت:
"جهان برترین را ارزو کن
که هر پیروزی اول ارزو بود"

این راه ماست. نقشه راه ایران در قرن بیست و یکم.

شادی صدر جایزه بین‌المللی «شجاعت زنان» را به شیوا نظرآهاری تقدیم کرد

18 اسفند 1388

کمیه گزارشگران حقوق بشر - صبح امروز، ۱۸ اسفندماه شادی صدر طی پیامی اعلام کرد که جایزه سالانه «شجاعت زنان» که به وی تعلق گرفته بود را به شیوا نظرآهاری، فعال جنبش زنان و مدافع حقوق بشر که هم اکنون در زندان است تقدیم می‌کند.

وی برای ابراز همبستگی با شیوا نظرآهاری اعلام کرد که به واشنگتن، برای شرکت در مراسم اهدای جایزه نخواهد رفت «تا جای خالی شیوا، در آن مراسم و تمام جلسه‌ها و کنفرانس‌های رسمی پس از آن به چشم بیاید، تا همه جهانیان ببینند و بدانند آنچه بر شیوا و بر سایر مدافعان حقوق بشر، فعالان جنبش زنان و روزنامه‌نگاران دربند می‌رود.»

قرار بود پیام شادی صدر که در آن دلایل تقدیم جایزه خود به شیوا نظرآهاری را اعلام کرده بود، فردا، ۱۰ مارس طی مراسم اهدای جایزه به وی و ۹ برنده دیگر این جایزه که با حضور هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا و میشل اوباما، بانوی اول آمریکا برگزار می‌شود پخش شود اما شبکه زنان تحت قوانین مسلمانان ( WLUML) که شادی صدر عضو هیات مشاوران آن است، امروز باخبر شد که وزارت خارجه آمریکا تصمیم گرفته است این پیام را پخش نکند. این شبکه فمینیستی فراملیتی در اطلاعیه مطبوعاتی خود این اقدام را «خاموش‌کردن صدای اعتراض و همبستگی زنان» خواند.

متن پیام شادی صدر به شرح زیر است:

«بسیار مفتخرم که به عنوان یکی از ده برنده جایزه سالانه شجاعت زنان برگزیده شده‌ام که بار دیگر فرصتی است برای به رسمیت شناخته‌شدن فعالیت‌ها و مقاومت‌های زنان ایرانی در عرصه جهانی و همین‌طور، مریی‌شدن نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران، به خصوص، سرکوب وسیع فعالان جامعه مدنی، بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸.

این جایزه، همان‌گونه که از نامش پیداست، هر سال، به زنانی در سراسر جهان داده می‌شود که شجاعت استثنایی در دفاع از حقوق زنان، عدالت اجتماعی و حقوق بشر از خود نشان داده‌اند. درست به همین دلیل، من مایلم جایزه خود را به شیوا نظرآهاری، دختر جوانی که به دلیل دفاع از حقوق زنان و حقوق بشر، هم اکنون در ایران زندانی است، تقدیم کنم زیرا فکر می‌کنم شجاعت اوست که استثنایی و در خور تحسین است.

شیوا، که در تمام دوران جوانی اش، یعنی از ۵ سال پیش به این طرف، با ایجاد کمیته گزارشگران حقوق بشر، که یک گروه دانشجویی است که گزارش‌های معتبری از نقض حقوق بشر در ایران منتشر می‌کند، و نیز با شرکت فعالانه در فعالیت‌های جنبش زنان، دقیقه‌ای از مبارزه برای آزادی و دموکراسی دست برنداشته بود، چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد و ماه‌ها در سلول انفرادی و تحت فشار بازجویی‌های سنگین قرار داشت. شیوا که پس از ۱۰۰ روز حبس در بخش امنیتی زندان اوین، با تودیع ۲۰۰ میلیون تومان (۲۰۰ هزاردلار) وثیقه آزاد شده بود، تنها توانست سه ماه را در کنار خانواده و دوستان خود به سر برد. شیوا که به محض خروج از زندان فعالیت‌های خود را از سر گرفته بود، مجددا در ۵ دی ماه ۸۸، در پی بازداشت گسترده اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر، دستگیر شد. از آن زمان تاکنون، مقامات امنیتی، شیوا را تحت فشارهای شدید قرار داده اند تا وادارش کنند اتهام محاربه را که مجازات مرگ دارد بپذیرد. آنها برای مدتی شیوا را در سلول بسیار کوچکی که مانند قفس بوده و او حتی نمی‌توانسته دست و پای خود را تکان دهد نگه داشته بودند.

شیوا، تاکنون حاضر نشده بپذیرد فعالیت‌های مسالمت‌جویانه و حقوق بشری‌اش، جنبه تروریستی داشته است و به همین دلیل، همچنان تحت شدیدترین فشارها قرار دارد. شیوا، یکی از شجاع‌ترین زنان جهان، کسی که جسورانه از حقوق زندانیان سیاسی دفاع می‌کرد، هم اکنون در گوشه یک سلول، محروم از داشتن حتی یک خودکار و کاغذ، یا ملاقات با وکیل و یا حتی رفتن به دستشویی بدون چشم‌بند و بدون اجازه زندانبان است.

راستش از آنجایی که جمهوری اسلامی که همه فعالان حقوق بشر و مبارزان مدنی را، جاسوسان و عروسک‌های کشورهای غربی به خصوص آمریکا می‌خواند، ساعت‌ها با خود کلنجار رفتم که آیا بهتر نیست به جای تقدیم این جایزه به شیوا، که ممکن است فشار بازجویان و مقامات قضایی را بر او افزایش دهد، جایزه را به تمامی زنان دربند تقدیم کنم؟ اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که دولت ایران، همانطور که پس از انتشار اسامی برندگان امسال، این جایزه را جایزه نوکری من برای آمریکا خوانده بود، حتی بدون تقدیم این جایزه به شیوا نیز چنین اتهامی را به او وارد خواهد کرد.

بنابراین، من به واشنگتن، برای شرکت در مراسم اهدای جایزه نخواهم آمد تا جای خالی شیوا، در آن مراسم و تمام جلسه‌ها و کنفرانس‌های رسمی پس از آن به چشم بیاید. تا همه جهانیان ببینند و بدانند آنچه بر شیوا و بر سایر مدافعان حقوق بشر، فعالان جنبش زنان و روزنامه‌نگاران دربند می‌رود. شاید که این، آبی باشد در خوابگه مورچگان»

Saturday, March 6, 2010

رهنورد: کجای تاریخ سرزمین ما بدون زن ایرانی در اوج است؟ / لذت گرایان را به خود وانهید کانون خانواده را دریابید

کلمه: دکتر زهرا رهنورد در آستانه ی روز جهانی زن در پیامی ضمن انتقاد از قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و نیز ظلمی که در ایران امروز به صورت مضاعف بر بانوی ایرانی روا داشته می شود حاکمیت و مردم را به بازگشت به ارزش های والای رحمانی و انسانی برای پاسداشت کرامت زن ایرانی فرا خواند.

متن کامل پیام بانوی سبز ایران که در اختیار “کلمه” قرار گرفت به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جنبش سبز تبلور آرمانهای هر انسان آزاده و عدالت طلبی است .و جنبش سبز به خاطر همین آرمانهای والای انسانی و اخلاقی است که زنان را ارج می نهد و نقش بزرگ آنان را در طول تاریخ بشری و در تاریخ ملی و اسلامی ایران قدر می شناسد .زنان پیوسته در تاریخ مبارزات آزادی خواهانه همپای مردان درسرنوشت ملی و انسانی بشری سهمیم بوده اند.

هشتم مارس(هفده اسفند) ،روزجهانی زن در پیش است . جنبش سبز اهمیت این روز بزرگ را می شناسد و می داند چه رنج ها و نامرادی هایی که زنان تحمل کردند تا عصاره مطالبات آنان در این روز رخ نمود و برگی پرشکوه و زرین به فهرست پویش های تعالی خواهانه ، آزادی خواهانه و مساوات طلبانه افزود.

تاریخ مذهبی و اسلامی و تاریخ ملی ما سرشار از روزهای بزرگی چون تولد حضرت زهرا( س ) و پیام آوری زینب( س) است. و نیز سرشار از شخصیت های بزرگ ایران باستان چون آذر میدخت ها و ایران دخت ها و زنان ایثارگر شاهنامه ای و اسطوره ای چون آناهیتا و تهمینه و رودابه و گردآفرید است. و اینک به پاس همه روزهای بزرگ زنان و همه شخصیتهای والای زن در سرزمین ایران و به پاس بزرگداشت روز جهانی زن فرصت را غنیمت شماریم و شخصیت ارجمند زن ایرانی را در آینه تاریخ بنگریم و ببینیم آیا سزاوار چنین شخصیت بزرگی این گونه رفتارهای تبعیض خواهانه و ضد زنی است که فرهنگ حاکم و قوانین من

در آوردی مجلس بدان پرداخته است ؟

در کجای تاریخ سرزمین ما ، بدون حضور زنان ، نقطه اوجی مشاهده شده است ؟ همان زنانی که از پیش از مشروطه در جنبش تنباکو به آفریدن حرکتی ضد استعماری و وطن فروشانه قیام کردند و سپس زنانی که در انقلاب مشروطه برای تحقق مجلس و قانون اساسی و مطبوعات زندان و شکنجه شدند و زنانی که برای تحقق انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی حضوری مضاعف داشتند ابتدا خودشان و سپس پدران شان ، همسران شان و پسران شان را ترغیب کردند تا قدم در راهی نهند و به آنان بگویند که گر مرد رهی میان خون باید رفت.

اما امروز ، زنان پیشتاز در جنبش سبز ، حیرت زده همچنان شاهد نگاه ها، رفتارها و قوانین تبعیض خواهانه ای هستند که نقاب زده ، هر روز در گوشه ای مطرح می شوند. گویی برای هر یک از مطالبات به حق زنان برای کسب آزادی و رفع تبعیض پاسخی متضاد در آستین نیروهای واپس گرا و حاکمیت پنهان شده و در موعد مساعد روی میز محکمه گذاشته می شود .

در میانه هزار و پانصد سال پس از ظهور اسلام عزیز با همه رافت و شفقت ونگاه های نو آورانه به زنان و در آستانه هزاره سوم میلادی ، دنیای ماهواره و دیجیتالیسم و قدرت رسانه ها همچنان متحجرانه به زنان می نگرند در این دنیای مدرن و پیچیده فهرست شگفت انگیزی پیش روی ماست ، مالامال از ظلم و تبعیض و بی عدالتی به بهانه حمایت از خانواده ، قانون چند همسری مطرح می شود. توجه کنید اینک زمانه کمون اولیه نیست بلکه دنیای امروزیست ، دنیای فردیت ها دنیای عشق و محبت یک زن و یک مرد به یکدیگر ،دنیای فرزندانی که به آغوش یک پدر و یک مادر نیازمندند .و نه یک پدر و چندین مادر ، راستی آیا لازم

است برای ایجاد یک نظام هدونیستی لذت گرا قانون تدوین شود، پیشنهاد این است که لذت گرایان را به حال خود بگذارید! آنان کار خود را خوب بلدند. لازم نیست با هدف دلسوزی برای آنها کانون خانواده، این مهمترین واحد تحقق جامعه ای سالم را منهدم و ویران کنید. بهتر است به جای آن حمایت از خانواده را با ارج نهادن به زنان و حمایت از آنان و کودکان در خانواده و همچنین آموزش عشق و محبت و رافت و گذشت در فرهنگ جامعه جایگزین کنید. به رسانه ملی بیاموزید از ارائه الگوی رفتاری زن سلیطه بد اخلاق ، زن مطیع ، زن سلطه طلب دست بردارند و زنان واقعی را که در سرزمین ما عزت و عظمت آفریدند الگوسازی کنند .

اما به این فهرست تبعیض هایی هر روزه اضافه می شود. در قوانین واپس گرا زن به عنوان جنس دست چندم تلقی شده، در کدام قلمرو است که تبعیض وبی عدالتی در قوانین ما لحاظ نشده .. دیه نامساوی زن و مرد ،قوانین تبعیض آمیز مربوط به طلاق و تابعیت ،سن پایین مسوولیت کیفری برای دختران و …آیا روح وانسانیت و جسم زن را خدا نیافریده؟ مطمئنم که مردان آزاده کشورمان نیز از این تبعیض ها رنج می برند و سر افکنده اند .مشکل قانونی حضانت مادران ، صحنه زجر آور دیگری است که به قول سعدی دلی از سنگ بباید به سر راه فراق تا تحمل کند ، آن روز را که مادر از فرزند جدا می شود.

اما گل بود و به سبزه نیز آراسته شد. زنان زندانی که جرم شان عدالت طلبی و آزادی خواهی است و این همه را در جنبش سبز یافته اند. زنان روزنامه نگار زنان مبارز ، زنانی که در کوچه و خیابان و در عرصه های مختلف از فعال جنبش زنان تا فعال حقوق بشر و کودکان، زنان کارگر و زنان معلم ،همه و همه مصمم و استوار گام برمی دارند و از تحمل زندان و دیگر تهدیدها و مشقت ها نیز هراسی ندارند. کدام را بگویم؟

آبروی یک نظام ومشروعیت آن در گرو احترام به ملت و مطالبات آنان و به ویژه آبروی یک نظام به میزان ارج نهادن به زنان است. باز هم به حاکمیت توصیه می کنم به پاس تمام روزهای بزرگی که به نوعی به شخصیت زن مربوط است زنان را ارج نهید و در جهت سعادت آنان قدم بردارید.

در پایان ، با تمام احترام این روز بزرگ را به همه زنان ومردان عدالت خواهی که رفع تبعیض و ارج نهادن به زنان را بخشی از مبارزات آزادیخواهانه بشری می دانند تبریک می گویم و امیدوارم جنبش سبز در جهت رفع تبعیض قدم های بلندی بردارد.

Thursday, March 4, 2010

Bloggers Against the Death Penalty call to save the life of Mohammad Amin Valian

Mohammad Amin Valian, 20, was arrested on January 12, in Damghan after he published an article in a student newspaper at the University of Damghan. He was not allowed visitation nor he was able to have a legal representative. He was taken to the court directly from the solitary confinement of the Revolutionary Guard's prison.

The death penalty is based on a photo of Mohammad Amin, taken on Ashura day. He was given false information and has been under so much mental and physical pressure that he said in his court (quote from ISNA):" When I was in prison, I saw on TV the trial of the reformist leaders"!

Bloggers Against the Death Penalty (BADP), call on the international community to pressure the Iranian government to reverse the unjust penalties given to the students and innocent people, which are aimed to terrorize the Iranian people and prevent them from participating in protests.

We are urging the members of the UN High Commission of the Human Rights to use all their power to save Mohammad Amin's life. We ask that the countries all around the world suspend all relations with the Iranian government until Iran stops the executions. We demand that Iran's dossier of severe abuse of human rights be referred to the UN security council as soon as possible. We call on the bloggers all around the world to raise their voices to save the life of Mohammad Amin and all the political prisoners in Iran.

Bloggers Against the Death Penalty
http://nabeedam.blogspot.com/

CC:
HE Ban Ki Moon
HE Navii Pilay
UN High Comission of Human Rights
EU Comission of Human Rights
Amnesty International
Human Rights Watch



--
iran-freedom,
Aktionsgemeinschaft für die Unterstützung der Freiheit, Menschenrechte und Demokratie im Iran
Society to Support Iranian People's Movement for Freedom, Human Rights and Democracy
ایران آزاد - کانون دفاع از مبارزات مردم ایران برای آزادی، حقوق بشر و دموکراسی - آلمان

www.iran-freedom.eu
info@iran-freedom.eu